دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
انگار خواب شیرین.......
ولی نه ! خیلی وقته که فرهاد از بیستون رفته و به شهر کوچ کرده!
دیگه عشق و عاشقی رو کاملا فراموش کرده !یه مغازه شیک تو یه پاساژ بزرگ داره !
سرش حسابی شلوغه و هر روز شیرین های شیرین تری رو می بینه !
خوب گوش کنید!
امشب صدای گریه های شیرین از بیستون به گوش میرسه.....
امان از بی وفایی یار ....