روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۷*

دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد

انگار خواب شیرین.......

ولی نه ! خیلی وقته که فرهاد از بیستون رفته و به شهر کوچ کرده!

دیگه عشق و عاشقی رو کاملا فراموش کرده !یه مغازه شیک تو یه پاساژ بزرگ داره !

سرش حسابی شلوغه و هر روز شیرین های شیرین تری رو می بینه !

خوب گوش کنید!

امشب صدای گریه های شیرین از بیستون به گوش میرسه.....

امان از بی وفایی یار ....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد