روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۱۸۵*

نه جایی برای رفتن

نه پناهی برای آرام گرفتن

نه نغمه ای برای شنیدن

نه دوستی برای دیدن

نه دستی برای گرفتن

نه شانه ای برای گریستن

نه هوای تازه ای برای نفس کشیدن

ونه پری برای پریدن...

خدایا..

روح خسته من تو این دنیای خالی خالی چیکار می کنه؟!!

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام
جدی جدی قهر کردی بهم سر نزدیا؟؟؟؟
این شعرت هم قشنگ بود و برات آرزوی موفقیت دارم
ولی بازم میگم:شما تاج سر پری هستید

پس چی که قهرم؟!!!
خیلی بدی..
داری منو اذیت می کنیا
وبت چی شده ؟کلی باهات دعوا داشتم!!!!!!

مهدیس چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 10:34 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com/

نه حسی برای دوست داشتن ...
خدایا پس من چگونه عاشقم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در این دنیایه بی احساس........

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد