کسی در این سوز و سرما...
دستهایت را نمی گیرد...!!!
در جیبت بگذارشان...
شاید...!!!
ذره ای خاطره....
ته جیبت مانده باشد...
که هنوز گرم است...!!
این تب و لرز ها...
تمامش بهانه است...!!!
تا شاید لحظه ای دستت را بر پیشا نی ام بگذاری...!!!
و حس کنم مالک تمام دنیا شده ام...!!!!
بی خیال هر چه زمستان است و...
برف است و...
سرما....!!
تمام پنجره ها را باز گذاشته ام...!!
تا شاید باد بوی پیراهنت را بیاورد...!!
سلام
بابا من که هستم شما نیستین و تحویل نمی گیرین. نمیگین دل آدم واسه دوستای صمیمیش تنگ میشه؟
روی پیشانی ام سیاه شده
دستمال ِ سپید ِ مرطوبم
دارم از دست می روم اما
نگرانم نباش ، من خوبم !
چه عکس خوشگلی.فداتون بووووووس
قربونت گلم...
مگه دوتا نبودید؟ چی شد اتحادتون؟
من نمی دونستم باید عوضش کنم، چند وقتیه بدجوری درگیر زندگیمم و کلی قرض بالا آوردم.
هنوزم دوتاییم!! اونم چه دوتایی...
ای بابا
خدا به دادت برسه تو این روزگار..!!
ایشالا مشکلت حل میشه