روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۲*

دیروز از پشت پنجره حیاط رو نگاه میکردم آخه بارون میومد

برگای درخت انار کاملا زرد شده بود ولی درخت سرو سبز سبز بود

با خودم گفتم وقتی پاییز میشه برگا چه احساسی دارن؟

حتما دلشون خیلی می گیره!

آخه باید از کسی که جونشون به جونش بسته جدا بشن....

درخت چی؟حتما دل اونم میشکنه

وای چه فصل تلخیه این پاییز....

فصل تلخ جدایی...

ولی نه.تابهار رویش صبر باید کرد

درخت به امید رویش جوانه ها تا بهار صبر میکنه

و خودشو با همه سختیای زمستون زنده نگه میداره

آخه صدای خدا تو گوششه :

بعد از هر سختی آسانی هست....

عزیز دلم به امید بهار وصال صبر می کنم.

 

دوم آذر 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد