آه اَز نَفَس پاک تو و صبح نشابور
اَز چشم تو و حجره ی فیروزه تَرآشی...!
بسیار این آهنگ دوسد دآشتَنی هَست :*
و تو نیـز!
.
خنده ات ساخت و ساز، اخم تو ویرانی ها
گیسوانت گــــره کــــور پریشانـــی ها
.
اشک تو در صدد حمله ی قلبی به من است
یورش آورده به من لشکر "اشکانی ها"!
.
نقش ابروی تو را جای مدل در سر داشت-
طاق ها ساخت، اگر دولت ساسانی ها
.
از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم
زعفران باد کند دست ِ خراسانی ها!
.
درّی و در دل یک مشت پر از مروارید
نادری باز در انبــــوه فراوانـــی ها...
#جواد_منفرد
شب یلدا که گذشته، ولی انگار که تو هندوانه زده ای بار ، ز جیرفتی ها...! :))))
مَنَم و عاشق این شعر!
.
دلخوشم با غزلی تازه، همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست
قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست …
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست …
آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست !
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافیست …
استاد #محمد_علی_بهمنی
وااای ینی از عاشق من بودن انصراف دادی؟!! :) ممنون خیلی قشنگ بود والا منم به گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست …قانعم!!! ولی کو دیدن از راه دور......:(
در و دیــــــــــــــوار اتـــــــــــــــــاقم
بـــــــــــــــوی خـــــــــــ♥ـــــــون میدهـــــــــــــد
مـــــــــــن امشـــــــــــب
تمــــــــــــــام وابستگــــــــــــــــــی ام را بـــــــــــــه تیــــ♥ـــــــغ کشـــــــــــــیده ام...
آپـــــَ♥ـــــــــ♥ـــــــم[قلب]
آه اَز نَفَس پاک تو و صبح نشابور
اَز چشم تو و حجره ی فیروزه تَرآشی...!
بسیار این آهنگ دوسد دآشتَنی هَست :*
و تو نیـز!
.
خنده ات ساخت و ساز، اخم تو ویرانی ها
گیسوانت گــــره کــــور پریشانـــی ها
.
اشک تو در صدد حمله ی قلبی به من است
یورش آورده به من لشکر "اشکانی ها"!
.
نقش ابروی تو را جای مدل در سر داشت-
طاق ها ساخت، اگر دولت ساسانی ها
.
از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم
زعفران باد کند دست ِ خراسانی ها!
.
درّی و در دل یک مشت پر از مروارید
نادری باز در انبــــوه فراوانـــی ها...
#جواد_منفرد
شب یلدا که گذشته، ولی انگار که تو
هندوانه زده ای بار ، ز جیرفتی ها...! :))))
مَنَم و عاشق این شعر!
.
دلخوشم با غزلی تازه، همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست
قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست …
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست …
آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست !
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافیست …
استاد #محمد_علی_بهمنی
وااای ینی از عاشق من بودن انصراف دادی؟!! :)
ممنون خیلی قشنگ بود
والا منم به
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست …قانعم!!!
ولی کو دیدن از راه دور......:(