-
۶۶*
شنبه 6 اسفند 1390 10:15
چقدر سخته رازی رو تودلت پنهون کنی که ذره ذره دلتو آب میکنه ولی مجبوری سکوت کنی.. چقدر تلخه که طعم عشق رو هنوز نچشیده جام بلورین از دستت بیفته و بشکنه واونوقت بایه دل شکسته تنها جا بمونی... چقدر غم انگیزه وقتی که بهار در راهه ولی هنوز تو پاییز جدایی نفس میکشی...
-
۶۵
پنجشنبه 4 اسفند 1390 08:35
روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند و نمره من باز می شود صفر!! هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام....
-
۶۴*
دوشنبه 1 اسفند 1390 18:41
میخواهمت انقدر که در اندازه نیاید انکار سودی نخواهد داشت در چشمهایم پیدا خواهی کرد هر انچه در قلبم پنهان است دیر یا زود وقتی نگاهم در نگاهت گره خورد ستاره خواهم چید از چشمان زیبایت تا تمام غم ها تا تمام دلتنگی ها دور شود از قلبهای خسته مان آنروز روز به هم رسیدن دستهای جداشده ما ماندگارترین خاطره دلهایمان خواهد شد..
-
۶۳
دوشنبه 1 اسفند 1390 16:34
عاشق که می شوی نگران خودت نباش شب های باقیمانده ی عمرت به این سادگی ها صبح نخواهند شد!...
-
۶۲*
یکشنبه 30 بهمن 1390 18:20
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست...
-
۶۱
شنبه 29 بهمن 1390 09:09
باور نکن تنهاییت را من در تو پنهانم تو در من ازمن به من نزدیکتر تو ازتو به تو نزدیکتر من باور نکن تنهاییت را تا یک دل و یک درد داریم تا در عبور از کوچه ی عشق بر دوش هم سر می گذاریم دل تاب تنهایی ندارد باور نکن تنهاییت را هر جای این دنیا که باشی من با توام تنهای تنها من با توام هر جا که هستی حتی اگر با هم نباشیم حتی...
-
۶۰
شنبه 29 بهمن 1390 07:39
چه سخت است منتظر قاصدک بودن در جاده ای که هرگز بادی نمی وزد.... این پیامت زمزمه هر روز دل منتظر منه...
-
۵۹*
چهارشنبه 26 بهمن 1390 16:32
نفس میکشم، اما هوای نبودنت مرا میکشد...
-
۵۸
دوشنبه 24 بهمن 1390 17:15
-
۵۶*
دوشنبه 24 بهمن 1390 16:41
روز عشق تنها یک بهانه است که بگویم چقدر دوستت دارم و چشمانم چه مشتاقانه انتظار دیدنت را می کشند و قلبم بیقرارتر از همیشه به یادت می تپد نازنین من تمام روزهای من روز عشق است ولنتاین مبارک
-
۵۵*
دوشنبه 24 بهمن 1390 16:28
از دور که عشق را نگاه می کنی رنگ زیبایش دل آدم را می فریبد! کنجکاو می شوی که نزدیکتر شوی و از نزدیک لمسش کنی با خود می گویی : شاید مثل گل باشد ، عطر و رنگش مرا سرمست کند شاید مثل آسمان باشد ، آبی بی انتهایش چشمهایم را نوازش دهد شاید مثل باران باشد،زلال و پاک و قلبم را صفا دهد شاید مثل مادر باشد، مهربان و صمیمی مرا در...
-
۵۴*
دوشنبه 24 بهمن 1390 15:53
وقتی هوای احساسم ابری می شود رعد و برق بیقراری آتش بر خرمن دل می اندازد و باران دلتنگی می بارد و می بارد.....
-
۵۳
شنبه 22 بهمن 1390 17:30
چـند وقتیســت هــر چــه مـی گــردم هیــچ حرفــی بهتـــــر از سکــوت پیدا نمی کنــــم ... نگـاهـــم امــا ... گاهــی حرف می زند گاهــی فریــاد می کشـــد ..... و من همیشـــــه به دنبــــال کســـی می گردم کــه بفهمــد یک نگـــاه خستـــه چــه می خواهـد بگویـد...
-
۵۲*
دوشنبه 17 بهمن 1390 16:46
این روزها و لحظه ها که میگذره نمی دونم شاد باشم یا غمگین! به لحظه دیدار نزدیک میشم یا روزهای جداییمون هست که بیشتر و بیشتر میشه! چاره ای نیست باز به قلب خسته ام امید میدم اندکی صبر سحر نزدیک است.....
-
۵۱
شنبه 15 بهمن 1390 08:59
میدانی دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه ...همه ات را آتش میزند...
-
۵۰
چهارشنبه 12 بهمن 1390 17:02
هوا سرد است و من از عشق لبریزم چنان گرمم.. چنان با یاد تو در خویش سرگرمم که رفت روزها و لحظه ها از خاطرم رفته ست ! هوا سرد است اما من به شور و شوق دلگرمم چه فرقی می کند فصل بهاران یا زمستان است ! تو را هر شب درون خواب می بینم تمام دسته های نرگس دیماه را در راه می چینم و وقتی از میان کوچه می ایی ... و وقتی قامتت را در...
-
۴۹
چهارشنبه 12 بهمن 1390 16:41
وای باران باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!...
-
۴۸*
شنبه 8 بهمن 1390 18:40
گاهی به آسمون نگاه کن ! ببین چقدر زیباست... آبی دلنشین آسمون و سپید ابر دلنوازترین منظره دنیاست. پس سرتو بالا بگیر بذار روح خسته ت هوایی بخوره ! و نفسی تازه کنه... اگه چشماتو ببندی می بینی به راحتی میشه از زمین جدا شد! پرواز کردن اینقدر ها هم دست نیافتنی نیست وقتی پرنده خیال به راحتی تو دل آسمون اوج میگیره . میتونی پر...
-
۴۷*
شنبه 8 بهمن 1390 12:43
یادته بهم می گفتی ساده حرف زدن رو دوست داری پس خیلی ساده بهت میگم: خیلی دوستت دارم دلم برات تنگ شده همیشه تو قلبمی ولی جات کنارم خیلی خالیه و از این انتظار طولانی خسته شدم ببخش که دیگه ساده تر از این جمله ها بلد نیستم! راز نباید فاش بشه.. از:م
-
۴۶
پنجشنبه 6 بهمن 1390 09:18
مــرور میــــکنـم .. خاطراتـمـــان را امـــــا مگر .. کـپـــی برابــر اصـــل میشـــــود ؟! " دوستت دارم "
-
۴۵
چهارشنبه 5 بهمن 1390 15:52
حرف *میم * را خیلی دوست دارم! نه به این خاطر که اول اسم زیبای توست ! به خاطر اینکه وقتی بعد از *عزیز * می آید تو را مال من می کند ومن را مال تو !
-
۴۴
دوشنبه 3 بهمن 1390 19:54
صحبت از فاصله نیست صحبت از مهر و وفاست شاید این فاصله ها ،محک عاطفه هاست...
-
۴۳*
یکشنبه 2 بهمن 1390 12:03
دلم برات خیلی تنگ شده...
-
۴۲*
شنبه 1 بهمن 1390 10:06
صبح که از خواب بیدار میشی و چشماتو باز میکنی زود از جات بلند نشو ! دوباره چشماتو ببند! اول از همه خدارو شکر کن که دوباره از خواب بیدار شدی و نعمت زندگی به تو هدیه شده.. بعد با خودت بگو امروز یکی از بهترین روزای زندگی منه شاید خبرای خوشی بهم برسه ویا بهتر از اون خبر بدی بهم نرسه! شاید کارای خوبی تو این روز انجام بدم یا...
-
۴۱
پنجشنبه 29 دی 1390 14:30
زندگی؛ جیره ی مختصریست مثل یک فنجان چای! و کنارش عشق است مثل یک حبه ی قند! زندگی را با عشق نوش جان باید کرد...! *سهراب سپهری*
-
۴۰
پنجشنبه 22 دی 1390 21:01
زمستان سرد نیست ! درد است... وقتی دست هایم را به جای تو در آغوش می کشم ...
-
۳۹*
دوشنبه 19 دی 1390 19:51
وقتی تو رفتی فکر کردم دیگه واقعا تنها شدم تنها که نه ، تنهاترین ... ولی چند وقت که گذشت دیدم اشتباه میکنم ! برعکس دور و برم پر شده از دوستای جدید !! "دلتنگی " هم نشین همه تنهاییام شده ! " غم " همدم روزها و شب هام ! "اشک" همراز لحظه های سکوت شبانه ! " بیقراری" هم بازی دل عاشقم !...
-
۳۸*
شنبه 17 دی 1390 10:37
خدای مهربان من ! من هر روز با آواز گوش نواز نسیم از خواب بیدار می شوم ، با نور خورشید خواب را از چشمانم بیرون می کنم وروزم را با نامت آغاز می کنم . خدایا ! شکرت میکنم که صبح را چنین لطیف ، نور خورشید را طلایی وگرم و مهربان آفریدی . و مهم تر از همه این که مرا زیبا آفریدی با گلبرگ هایی به رنگ خورشید و قامتی بلند و برگ...
-
۳۷
شنبه 17 دی 1390 09:12
پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است پشت سر هر آنچه که دوستش می داری و تو برای این که معشوقت را از دست ندهی بهتر است بالاتر را نگاه نکنی زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح...
-
۳۶
شنبه 17 دی 1390 09:11
ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آینه بهشت، اما…آه بیش از شب و روز تیر و دی،کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد مهدی اخوان ثالث چهاردهم دی