-
۲۷۴*
شنبه 14 بهمن 1391 19:17
چشـــمـ بــهـ رآه تــواَمـ... هر روز اول جـــآده دلتنگـــی بهـ انتظــآرمی نشینــمـ فقطـ نمیــدآنمـ کدآمـ سو را نگــآه کنــمـ !!! لبخند زیبــآیـتــ رآ به قلبـــمـ هدیهـ میدهی! یا از پشت ســـر عـآشقـ مشتآقــتـ ـــ رآ غافلگیـــر میـ کنیــ!
-
273*
دوشنبه 9 بهمن 1391 10:21
دلــــمـ لبخنـــــدت رآ می خوآهــد از همـــآن لبخنـــــد هآیی که وقتی نگـــآهمـــآن در همـ گرهـ می خورد نثــآر چشـــمـ هــآیمــ می کنـــی... پ.ن :خیلی دلم هواتو کرده گلم...
-
272*
سهشنبه 3 بهمن 1391 12:05
کتــآب خــآطرآتــ ذهنــمـ پــر شـدهـ... از روزهــآیــی کــه در انتــظآر گذشــتــ وبــآ غــم شــب شــد از دلتنگـــی دستـهـآیــی کــه گرمــآی عشــق طلبــ میـکرد و تنهــــآشد از بغــض ـهـآیــی که در گلـــو مـآند و درد شـــد از اشــک ـهـآیــی که در سکــوت شبهآ بآریــد و در تـاریکی گم شد ازبـوسـهـ ـهـآیی که بر لبهــآ...
-
271*
دوشنبه 2 بهمن 1391 10:14
لآلآیـی هـــرشــبـ مــن اســتــ! دوستــت دآرم هـآیـی کــه هــر روز در گـــوشـمـ زمزمهـ می کنیــ . . .
-
270
دوشنبه 2 بهمن 1391 08:53
عزیز دل نوشت! : اتفاقا من میخواستم این جمله رو تو آپ بعدیم بنویسم! آخی...
-
269*
سهشنبه 26 دی 1391 20:00
خستــهـ شــدمـ از بـســ کـهـ گــــوشـ و چشـــمــ بهـ ایــنـ همـــرآهـ ســآکــتــ وخــآموشــ دوخــتمـ تنهــــآ کــهـ بـآشیــ "همــرآهـ " هم کــآری برآیــتــ نمیــ کنــد کجـــآییــ همـــــرآهـ همیـشــگــیــ منــ...؟! ✘ ✘ ✘ ✘ ✘ ـبــآتـــریــ ســآعتــمــ رآ در میــ آورمـــ ! اگـــر یـــکــ ثــآنیـهــ...
-
268*
دوشنبه 25 دی 1391 17:40
این روزا... Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 موهای آشفته مــن و یادگاری قشنگ تــــــو چه عاشقانه همدیگرو در آغوش گرفتند...!
-
267
شنبه 23 دی 1391 17:44
بـعضے هآ رآ ـهَر چقـَدر بـخوآنے ... خَستـﮧ نمے شـَوے ! بـعضے هآ رآ ـهَـر چـقـدر گـوش دَهے ... عـآدَتــ نمـے شَونــد ! بـعضے هـآ ـهَـرچــﮧ تکرآر شَــوَنـد ... بـآز بـِکرنـَد و دَستــ نـَخورده ! بـعضـے هــآ بــے نَهــآیـَتـَـند ! دقـیـقــا مـثــل ِ " تـــ ♥ ــو "
-
266*
سهشنبه 19 دی 1391 12:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA + בر آغـوشـــــم ڪهـ مــ یـگیــــرے... نفســ ـهـایتـــ جــآ טּ ב وبــآره ام می بـ خشـــ ב نوآزشــ ב سـتـآ טּ مـهــربــآنـتـــ قلـبـــ خستـﮧ اٌم را آرام می ڪنـــ ב و بوســﮧ ـهـآیـت آب میـ ڪنـــ ב یخ غصـــﮧ هآ را... + ב ر آغـوشـــــم ڪهـ مــ یـگیــــرے... فــرآمـوشـ می ڪنـــ...
-
۲۶۵*
سهشنبه 12 دی 1391 10:30
✘ قبل از دیدنتـــ ـمُدآم طرح و نقشــه مے ریزم!____ ـببوسمتــــ .... ـبغلت کنمــ .... ✘ میدآنے؟؟ ـدیدنت همه ے خیــــآلآتم را به گند مـے کشد! ـو فقط مشتے حسرتــــ دردآور برآیــــم مے مآند....
-
264
دوشنبه 11 دی 1391 11:48
آغـــوشِ تــــــــــــــــو مترادفِ امنیــتــــ است ...* آغـــوشِ تــــــــــــــــو ... ترس هـــای مــرا می بلعــ ـ ـ ـــد ... آغــوشِ تــــــــــــــــو یعنی پایـــان سر درد هـــا ... یعنـــی آغــازِ عاشقــانه ترین رخـــوت هـــا ... آغــوشِ تــــــــــــــــو یعنـــی من خوبم... بلنـــد نشـــوی بروی یک وقت ... مــــن...
-
263*
چهارشنبه 6 دی 1391 18:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 همیشه همه قصه ها با یکی بود یکی نبود شروع نمیشه! گاهی هم ممکنه چند تا عدد روی یه صفحه کاغذ بشینند کنار هم و بشه شروع یک قصه... یه قصه طولانی وپر از شادی و غم... یه قصه که هرگز پایانی نداره مثل قصه زیبای عشقمون... دوسالگی عشقمون مبارک خداروشکر که...
-
262*
چهارشنبه 6 دی 1391 12:49
-
261*
دوشنبه 4 دی 1391 11:31
دست خودم که نیست دلم که برایت تنگ می شود دیگر کاری از دست رویاها بر نمی آید ! دلم خودت را می خواهد و بس. . . دست خودم که نیست د لم که برایت تنگ میشود هر صدایی دلم را می لرزاند نفسم بند می آید و بی اختیار نامت بر زبانم جاری می شود.. دست خودم که نیست میان تمام لبخندهایم گریه ای پنهان است فقط کافیست آتش دلتنگی زبانه بکشد...
-
۲۶۰
پنجشنبه 30 آذر 1391 15:48
دستم گرفت دست تو را توی دست خود سرمای اولین شب غمگین سال را احساس کرد فصل زمستان رسیده است پیچید دور گردن عکس تو شال را... و کسی چه میداند بی تو هر شبم یلداست... دوستت دارم عشق بی همتای من یلدات مبارک..
-
۲۵۹*
دوشنبه 27 آذر 1391 16:14
دوستت دارم... وقتی که دور از منی ولی به یاد منی دوستت دارم... وقتی خواندن حرف هایم دل عاشقت را می لرزاند دوستت دارم... وقتی اشک های لرزانت به جای من صورت زیبایت را میبوسند دوستت دارم... وقتی که شبهای تنهایی گم میشوی در رویای آغوشم دوستت دارم... حتی وقتی که در خلوت عاشقانه مان به خواب میروی و صدای دوستت دارم هایم را...
-
۲۵۸
دوشنبه 20 آذر 1391 11:59
Ґ یـــو اشـ ڪـے ـهـایما טּ را خیلی בو ستـــ ב ار جا یـ ـ ـے ڪـ ـہ فقطـــ منم و تــــو و פֿ ב ا یـ ـے ڪـہ شــاهـ ב عشقــما טּ ا ستــ... نـِمیـ ב آنـَـم چـِشمآنـَتـــ ــــ بـآ مــَـ טּ چـِـہ میـکــُنـ ב وَقـتــے کــِہ نـِـگاهَـ ــم میکـُنے چـِنـآ טּ ב ِلـــَ ـ م اَز شِیطَنَتـــ ــــ نِگــآهَـت می لَـــ ــرزَ ב . ..!...
-
۲۵۷*
دوشنبه 13 آذر 1391 12:42
شاید بهانه یک عاشق همین باشد..! دلت را برنجاند ! به امید لحظه آشتی که تنگ در آغوشت بگیرد.. و باز عاشقانه هایش را در گوشت تکرار کند.. ...دوستت دارم...
-
تمامــ آن از آن توستــ !
دوشنبه 6 آذر 1391 16:20
دلمــ را که مرور میکنمــ تمامــ آن از آن توستــ ! فقط نقطه ای از آنـ خودمــ ... روی آن نقطه همــ میخــ میکوبمــ و قابــ عکســ تو را می آویزمــ ! پ.ن:عاااااااااااااااااااااااااشقتم!
-
۲۵۵
شنبه 4 آذر 1391 18:09
کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها...
-
۲۵۴*
سهشنبه 30 آبان 1391 20:09
هوا سرد است و آغوش من هم... آسمان گرفته است و دل من هم ... باران می بارد و اشک های من هم... جقدر من و پاییز شبیه همیم..!
-
۲۵۳
دوشنبه 29 آبان 1391 09:05
-
۲۵۲
دوشنبه 22 آبان 1391 16:56
سهراب نیستم و پدرم تهمتن نبود. اما زخمی در پهلو دا رم.زخمی که به دشنه ای تیز، پدر برایم به یادگار گذاشته است هزار سال است که از زخم پهلوی من خون می چکد و من نوشدارو ندارم پدرم وصیت کرده است که هرگز برای نوشدارو،برابر هیچ کیکاووسی گردن کج نکنم و گفته است که زخم در پهلو و تیر در گرده،،خوشتر تا طلب نوشدارو از ناکسان و...
-
۲۵۱*
پنجشنبه 18 آبان 1391 14:12
یک روز می بوسمت! روزی که از پشت تمام رویاهایم بیرون می آیی و در آغوش خسته ام جای می گیری.. تو را خواهم بوسید تا همه بدانند جانم به لبهایم رسید...! یک روز می بوسمت! روزی که تمام خط های موازی در انتهای غروب یک جاده به هم می رسند،دست های ما نیز به هم می رسند و من تو را خواهم بوسید تا همه بدانند عشق غیر ممکن نمی شناسد......
-
۲۵۰
دوشنبه 15 آبان 1391 12:32
قَــرارمــاלּ .... هماלּ جاـے همیشگے، فقط ایـלּ بــار تـــــو هـــم بـیـا . . .!!
-
۲۴۹*
شنبه 13 آبان 1391 14:03
عاشقانه هایم را می سپارم به نسیم تا در گوشت زمزمه کند.. بوسه هایم را می سپارم به قاصدک تا روی دستانت جان بگیرد.. بیقراری هایم را به ابر پاییز تا باران شود و گونه هایت را نوازش کند... غم هایم را می سپارم.. نه ! غم هایم را در قلبم نگه می دارم تو فقط چشم به راه نسیم و قاصدک و باران باش... فدای دل منتظرت...
-
۲۴۸*
شنبه 13 آبان 1391 12:05
حرفی برای نوشتن ندارم جز اینکه امروز عیده ولی... بی نهایت دلتنگم...
-
۲۴۷*
دوشنبه 8 آبان 1391 12:21
بغض امروزم نمی شکند! مگر اینکه بیایی... بغلم کنی... وسرت را به سینه ام بچسبانی... چه بغض پر توقعی دارم امروز!!
-
۲۴۶*
چهارشنبه 3 آبان 1391 20:46
بیا داشته هایمان را با هم تقسیم کنیم! خواب های پریشانت مال من رویاهای شیرینم مال تو گرمی دستانت مال من نوازش هایم مال تو لبهای تبدارت مال من بوسه های داغم مال تو ناز نگاهت مال من شوق چشمانم مال تو بیقراری هایت مال من آغوش مشتاقم مال تو قلب مهربانت مال من عشق بی نهایتم مال تو اصلا تو مال من... و من مال تو!
-
۲۴۵*
دوشنبه 1 آبان 1391 13:12
همیشه به روزی فکر میکنم که میای به دیدنم ... وقتی در رو باز میکنم تموم زندگیم رو میبینم که پشت در ایستاده ومن به یه اغوش پر از بیقراری و بوسه دعوتش می کنم...